نیما رو شستم گذاشتم خشک بشه اونایی هم که روی زمینه چرکولک هستن.
شیطون بلای من
پسر ناز مامان همیشه وقتی از خواب بیدار میشی میری زیر مبل. منم اولین بار که اصدات رو شنیدم ز آشپزخونه اومدم بیرون با این صحنه مواجه شدن کلی خندیدم و شدی سوژه عکسم خوشگلم
شش ماهگی و زدن واکسن
وقتی واکسن میزنی دلم ریش میشه چون همش من باید نگه دارمت تا واکسن برات بزنن. این دفعه هم مثل دوبار پیش وقتی سوزن رو فرو کرد تو پات گریه کردی وقتی بعلت کردم آروم شدی. این بار جغجغه ت دستت بود که تا سوزن رو زد ازدستت افتاد دلم واست کباب شد جیگرطلای مامان. ان شاءالله همیشه سالم باشی گل نازم.